×
بیتحرف ماحرف شما
x - »
| 31 ارديبهشت 1403, 5:36 ب.ظ
0098 21 88961224

غفلت فراگیر در ترجمه و نقل مغلوط متون اسلامی
‏-‏ در جلسه ی دهم دوره تربیت مدرس مفاهیم خطبه ی حمد فاطمی عنوان شد
24مهر1401‏

از آنجا که تاریخ در پهنه ی جغرافیا حاوی تکرار عصری است . ضعف و تحریفی هم که در نقل ‏متن خطبه ی حضرت زهرا از همان قرن اوّل هجری در طرق متفاوت وجود دارد ، ناشی از بی ‏دقتی در تحویل ها و دست به دست شدن هاست . که با روشهای متفاوتی می توان از متن و اصل ‏خطبه تصحیف زدایی کرد . تصحیح ما از باب ادبی - بطور مثال در رعایت موضع سجع ِ لازم - و ‏یا از باب فلسفی یا روایی بر می گردد به فن ّ تطبیق متون و اقتضائات و دلالات اصولی . اما نهایتاً ‏مع الأسف با اهمالِ خصوصاً عصری ، ظلم به خطبه در قرون متمادی در عدم حفظ آن متنی که با ‏مشقّت علمای شیعه به ما رسیده است مشاهده می شود . البته جای تعجب هم نیست که در ‏کارکردهای سطحی فضای مجازی این ضربه به تُراث ما شدیدتر است . که نقل های متعدد ، إعراب ‏غلط ، متون ناقص و ترجمه های دارای اشکال از جمله ی این ضربه هاست . مثلاً در یک دعا می ‏بینید بعد از خطاب و تسمیه ، طلبی در کار نیست و این صورت ابتر از دعا در نقل های متعدد در ‏شمار میلیونها نفر مراجعه کننده مورد استفاده قرار می گیرد. حال از این دعا چه در می آید ؟ معلوم ‏نیست. در تعقیبات نماز در روایت شریف نبوی صلوات الله علیه و علی آله و سلم است که این ذکر ‏را بگوئید بعد از نماز صبح و این ذکر را بگوئید بعد از نماز ظهر . در تمام منابع مغلوط در فضای ‏مجازی این نقص موجود است که می آورند " یا باسط الیدین بالرحمة " ، خب که چه بشود؟ " یا ‏باسط الیدین بالرحمة " چه کار بفرما ؟" یا باسط الیدین بالرحمة ارحمنی " رحم کن به ما . " ‏ارحمنی " در تمام آن متون افتاده و افراد طبعاً دارند دائم می گویند " یا باسط الیدین بالرحمة " خب ‏داری خدا را صدا می کنی ، صدا کردی ، حال نمی پرسی از خود که چه می خواهی ؟ یا صدا کنیم" ‏آقا ! " و بعد همین طور در مقیاس 40مرتبه ذکر صبحگاهی همین طور تکرارش کنیم . در مقابل آن ‏‏" یا واسع المغفرة إغفرلی " که در بساط نیایش ظهر در آسمان دوم با آن سرو کار داریم . بی توجه ‏به وجود آن " إغفرلی " برای درک نقص ذکر این " ارحمنی " از باب اقتضائات سیاق . خلاصه ، ‏دعا ابتر است و این به دلیل آن است که اولاً آن ها مرجع دعای مردم نیستند و ذکر را علما می دادند ‏به مردم و در ثانی متخصص هم نیستند . این که تعمّدی هست یا نیست ما نمی دانیم ، کاری به این ‏نداریم که بعضی این ها را وارد فضای دینی ما می کنند در یک نسل ، در حالی که جوان ، دیگر ‏مفاتیح دستش نیست و مرجعش شده است اینترنت و موبایل . حالا بماند که در بعضی از ادعیه و ‏آیات ، مترجمین از باب معرکه ی جانانه چه کرده اند ؟ یا متن جا افتاده است یا در ترجمه قرآن و ‏مفاتیح و ادعیه و صحیفه ی سجّادیه ، لفظی را که نمی فهمند نادیده گرفته و آگاهانه از آن عبور و ‏پَرش ترجمه دارند . مانند نمونه ای که امروز از فرمایشات حضرت زهرا سلام الله علیها در جمع ‏زنان مدینه برای شما می آوریم که ببینید چگونه از یک موضوع ساده - آن هم با ادعای شرح - عبور ‏می شود . حال یک جا یک کلمه ای ثقیل الترجمان است و ممکن است برداشت های متعدد از آن ‏شود و ما در جمع آن برسیم به یک اجماعی در بیان ؛ مثل " أسداها " در مفهوم کفایت و استمرار ‏میان بدایت و اوّلیّت که نهایتاً در ترجمه ما را به سبوغ ممدود آلاء دلالت می کند. یک جا هست که ‏واژه ساده است و این جا در کارکرد نقش آن در جمله قابل ترجمه است. اما از کارکرد این هم عبور ‏می کنند و می پرند و جهش و پَرش ترجمه دارند . چرا ؟ چون نمی خواهند اعتراف کنند از باب ‏غریب الحدیث به عدم فهم لفظ کوچکی چون " غِبّ " در زنجیره ی معنوی مراد در بیان مصطلحات ‏فاطمی در قِلّت استعمال آن ؛ و چون تعمداً این کار را می کنند ، این می شود به نوعی مصداق وهن ‏و کذب و دروغ بستن به خدا و پیامبرصلی الله علیه و آله . چرا دروغ می بندید ؟ روایتی را که ‏معنایش را ازباب مشکل الحدیث نمی دانید چرا نقل می کنید ؟ ترجمه ای را که بلد نیستید ، چرا ‏متکفل می شوید ؟ به قول طحاوی در مشکل الآثار نکنید این کار را . در مقابل خداوندی که حاضر ‏و ناظر است و می فهمد که شما چه دارید می کنید . بگو بلد نیستم برادر! بگو چنین واژه ای در آن ‏است و این واژه را من نمی دانم چیست پدر! - اینگونه نقل کنید تا باب تحقیق در خصوص آن باز ‏شود - ولی می بینید که می پرند . در ترجمه ی قرآن هم همین طور است و با مُد جدید ختم فارسی ‏و نشر متن فارسی قرآن کریم پرش های ترجمه ، متن را به یک متن ناقص مبدل می کند و اساساً ‏ختم صورت نمی گیرد - حال بماند که به دلیل عدم نظارت درست ، برخی متون عربی قرآن نیز ‏نقص از باب جا افتادگی کلمات دارد - لذا در این اشکالی که وجود دارد در ظلم تاریخی به این آثار ، ‏یک بخش مهمی از سر غفلت است . حال این که در صورت پذیرش عدم تعمد چرا این غفلت این ‏قدر فراگیر است ؟ برمی گردد به رویکرد ما در روال پژوهش و ترجمه و آموزش - که در جلسه ی ‏قبل اشاره شد که این هنر ماست که می توانیم دو موضوعی را که یکی مادی است و یکی معنوی ، ‏جمع کنیم در یک محور! - در سیاست گذاری هایمان ، در محور بندی هایمان و در اصول نگاری ‏هایمان این اشکال کراراً موج می زند. آن هم با ادعای عجیب و گاهی جسورانه ی حصرعقلی . ‏حال با چه جرأتی می آیند و بی اشراف بر متن جامع و صورت معنوی کلام ، خطبه ی کریمه ی ‏حمد فاطمی را به هفت بخش ِ بی تناسب دسته بندی می کنند؟ این از هنر عجیب ما ایرانی هاست ‏دیگر که عامل ایجاد ضعف در متون اسلامی شده است . این ضعف ها را متأسفانه در طی قرون در ‏مبانی خود مشاهده می کنیم که از آن ها بعدها سیاست ها ی کلان در می آید ، سیاست های امنیت ‏ملّی در می آید و از آن ها راهبردها و کارکردها در می آید . چرا ؟ چون آن آموزه و آن تربیتی که ‏شما به دنبال آن هستید این جا باید اتّفاق بیفتد و گُل کند . آن روشی که در عدم فهم روایات و معارف ‏داریم آن طور است که سوق می دهد به این اشتباهات و خطاهای فاحش عقلی که امروز در اشکالات ‏ترجمه ی فرمایشات حضرت ، مثال می آوریم .‏



توضیح عکس: خطبه فدکیه در میراث یهودیان قرائیم



برچسب ها :


نام*
ایمیل*
نظر*




نسخه قابل چاپ
کد خبر : 50190
تاریخ خبر : 1401/08/15-05:44
تاریخ به روز رسانی : 1402/11/24-09:52